اینم لینک یه سایت که می تونید اطلاعاتی در مورد کارآفرینان برتر 100
سال گذشته به دست آورید .
برای مشاهده این سایت اینجا را کلیک کنید
تاریخچه
بانک کارآفرین فعالیت خود را در ابتدا به صورت موسسه اعتباری غیربانکی با مشارکت اعضاء انجمنهای مدیران صنایع، شرکتهای ساختمانی، تاسیساتی و تجهیزاتی، جامعه مهندسان مشاور ایران، مهندسان مشاور معمار و شهرساز و گروهی از کارشناسان بانکی و مالی با اخذ مجوز از بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و با سرمایه 30 میلیارد ریال و با نام شرکت اعتباری غیربانکی کارآفرینان آغاز و در تاریخ 18/9/1378 تحت شماره 157915 در اداره ثبت شرکتهای تهران به ثبت رسید.
پس از تصویب قانون تاسیس بانک غیردولتی و اعلام ضوابط تاسیس از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، هیات مدیره موسسه با اشراف به مزیتهای ویژه بانک از جمله امکان ارائه خدمات متنوع بانکی، افتتاح حساب جاری، جلب مشتریان بیشتر و در مجموع استفاده بهینه از امتیازهای قانونی بانک، مراتب اخذ مجوز تاسیس بانک خصوصی را با جدیت پیگیری نمود.با تحقق افزایش سرمایه طی دو مرحله از سی میلیارد ریال به مجموعاً دویست میلیارد ریال، درخواست تبدیل موسسه اعتباری کارآفرینان به بانک کارآفرین بر اساس قانون تاسیس بانک غیردولتی مصوب فروردین ماه سال 1379 مجلس شورای اسلامی و ضوابط مصوب نهصدوچهلوهشتمین جلسه مورخ 20/9/1379 شورای پول و اعتبار ارائه گردید.
نهایتاً مجوز لازم طی نامه شماره 3362/هـ مورخ 14/9/1380 ریاست کل محترم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران صادر و پس از طی تشریفات قانونی به موجب نامه شماره 35183/33 مورخ 5/10/1380 اداره ثبت شرکتها و مالکیت صنعتی تهران، فعالیت رسمی بانک کارآفرین عملاً آغاز گردید.
هم;اکنون بانک کارآفرین با استعانت از خداوند یکتا، هماهنگ با سیاستهای تعیین شده از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و برنامه توسعه اقتصادی کشور و اعتقاد راسخ به اصول مشتری مداری، پویائی و لزوم تحول اساسی و بنیادی در ارائه خدمات مطلوب و نوین بانکی و با اتکا به کارکنان امین، مجرب، دلسوز و مبتکر و همچنین برخورداری از پیشرفتهترین تکنولوژی انفورماتیکی و تجهیزات نوین ارتباطی بینالمللی در امور مالی و بانکی، مصرا ًبر آن است که با استراتژی منسجم ضمن افزایش اشتغال و کارآفرینی برای جوانان، پیشتاز راستین صنعت بانکداری نوین در کشور باشد.
بررسیهای کارشناسی از عملکرد مطلوب بانک کارآفرین از ابتدای تاسیس موجب گردید تا درخواست پذیرش سهام بانک در جلسه مورخ 7/11/1381 هیات پذیرش سازمان بورس اوراق بهادار تهران مطرح و پذیرش سهام بانک در سازمان مذکور مورد تصویب قرار گرفت و نام بانک کارآفرین هم اکنون بهعنوان اولین بانک در فهرست تابلوی بورس اوراق بهادار تهران قرار گرفته است.
از اواخر سال1384 تدوین برنامهریزی استراتژیک بانک با همکاری یک شرکت مشاورهای آغاز گردید. این پروژه با مشارکت راهبران، مدیران ارشد، مدیران و کارشناسان ستادی، و تعدادی از مدیران شعب بانک تدوین گردید و پس از تصویب هیات مدیره از سال 1386 به مورد اجرا گذاشته شد.
برنامه ریزی استراتژیک
بر این اساس، پس از تعیین چشم انداز و ماموریت بانک تا پایان سال 1390، ارزشهای محوری بانک که باید در کلیه عملیات روزانه بانکی مورد توجه و رعایت قرار گیرد مورد تایید قرار گرفت:
ارزشهای محوری
مأموریت
«تقویت ساختار مالی بنگاههای کارآفرینی (مشتریان هدف) و کمک به رشد پایدار کسب و کار آنها از طریق ابداع و ارائه «راهحلهای نوآورانه مالی» بمنظور هموارسازی مسیر توسعه اقتصادی، توانمندسازی و ارتقاء جایگاه بخش خصوصی
چشمانداز
«مورد اعتمادترین، سودآورترین و تحسین برانگیزترین بانک ایرانی در ارائه خدمات و راهحلهای نوآورانه بانکی».
برای دستیابی به اهداف کلان برنامه استراتژی، شاخصهای اندازه گیری، اهداف عملیاتی، و برنامههای اجرایی تعیین و تعریف گردید. در شروع کار 49 برنامه اجرایی تعیین شد و انجام آنها از آغاز نیمه دوم سال 1386 شروع گردید. بقیه برنامههای پیشبینی شده نیز تا حصول به چشمانداز بتدریج اجرائی خواهد شد.
بنام خدا ، محمد دهقان هستم در بخش کشاورزی (تولید زعفران) ودر روستای شهن آباد از توابع شهرستان زاوه (تربت حیدریه) مشغول به کشت و کار می باشم و هر ساله حدود 3۵0 کیلو زعفران را برداشت می کنم.
من از همان اوایل کودکی علاقه زیادی به طبیعت داشتم و دوست داشتم در زمینه تولید محصولات کشاورزی کار کنم این کار در روحیه من تاثیر زیادی داشت و هر وقت بذر گیاهی را می کاشتم و به من نتیجه می داد خیلی خوشحال می شدم
در زمینه فعالیت در بخش تولید زعفران در اوایل که من به علت مشکلات خاض از ادامه تحصیل بازماندم . بعد از این تلاش خودم را چند برابر کردم که در زمینه کشاورزی موفق باشم.
لطفا یک تعریف از کار آفرین برایمان بگویید ؟ کار آفرین از نظر من یعنی یک نفر با ایده و تلاش خود تا آنجای پیش برود که بتواند برای خود و چند نفر دیگر شغل ایجاد کند .
در زمان جوانی علایق شما چه بود ؟ دز زمان جوانی به کارهای کشاورزی و همچنین کارهای فنی مانند برق کشی ساختمان و لوله کشی ساختمان علاقه زیادی داشتم.
چرا به این کار مشغول شدید ؟جدای از علاقه شخصی چون با امکاناتی که ما در اختیار داشتیم و کشاورزی ما حالت سنتی داشت و دیگر محصولات کشاورزی جوابگوی خرج و مخارجش نبود تولید زعفران هزینه کمتر و سود بیشتری را برای ما داشت .
برای شروع کار چه مشکلاتی بر سر راه شما بود ؟ درهمه کارها مشکلات وجود دارد در کار ما بیشتر خوشکسالی و کمبود آب مشکل عمده ای است .
دوره ویا آموزش خاصی دیده اید ؟ خیر – بیشتر یادگیری من از طریق تجربه شخصی و تجربه از طریق بزرگان بوده است .
نقش پول و سرمایه در شروع کار چند درصد است و آیا موارد دیگری را برای شروع کار می شناسید ؟ پول هم نقش دارد و بیشتر بستگی به فعالیت خود آدم دارد از قدیم گفتن از تو حرکت از خد برکت .
از زندگی لذت می برید ؟ چرا که نه خیلی زیاد چون تا به حال به آرزوهای هر چند کوچک خودم رسیده ام.
به نظر شما چه چیزی باعث حفظ تیم می شود ؟ مهمترین نکته برای حفظ تیم همدلی است .
مشکلات پیش رویتان چیست ؟ نبود بازار مطلوب برای فروش زعفران و ورود زعفران چینی به بازار و همچنین عدم اطلاع صحیح از عوامل جوی.
از نظر شما آدم موفق چه خصوصیاتی دارد ؟ به نظر من آدم موفق کسی است که در مقابل مشکلات پیش رویش صبور باشد ، در اهداف خود توکل به خدا را داشته باشد و از کمترین ها بیشترین را به دست آورد.
آیا این کار به عنوان شغل اصلی شما محسوب می شود ؟ خیر چون برداشت زعفران فصلی بوده و شروع آن از اوایل مهر شروع می شود و تا اواخر آذر ماه پایان می یابد من در همین زمینه در کارخانه سیمان در قسمت فضای سبز مشغول به کار هستم .
برای تولید بیشتر چه راه حلهای را پیشنهاد می کنید ؟ استفاده از پیاز اصلاح شده ، استفاده نکردن از کودهای شیمیایی و استفاده کردن از کود های طبیعی و استفاده از آبیاری به روشی غیر از روش سنتی
پیام شما برای خوانندگان این مصاحبه چیست ؟ کارهای را شروع کنید که علاقه دارید و وقتی کار را شروع کردید پشت کار زیاد برای پیشرفت کار داشته باشید و در همه کارها رضای خلق را در نظر بگیرید و توکل به خدا داشته باشبد.
خداوند گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
قبل از اجرای تکنیک
*********
بعد از اجرای تکنیک
قبل از اجرای تکنیک
*****
بعد از اجرای تکنیک
چهار چیز که نمیتوان آنها را بازگرداند!
زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود . چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و برروی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد...
مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه میخواند.
وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت.
وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت.
پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.»
ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمیداشت ، آن مرد هم همین کار را میکرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمیخواست واکنش نشان دهد.
وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد: «حالا ببینم این مرد بیادب چکار خواهد کرد؟»
مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش را خورد.
این دیگه خیلی پرروئی میخواست!
او حسابی عصبانی شده بود.
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلیاش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!
خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود.
آن مرد بیسکوئیتهایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد...
در صورتی که خودش آن موقع که فکر میکرد آن مرد دارد از بیسکوئیتهایش میخورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرتخواهی نبود...
چهار چیز است که نمیتوان آنها را بازگرداند :
1. سنگ ... پس از رها کردن! 2. حرف ... پس از گفتن!
3. موقعیت... پس از پایان یافتن! ۴ . زمان پس از گذشتن
کدام را سوار میکنید ؟؟؟
---------------------------------
یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت. پرسش این بود :
شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس میگذرید.. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند، یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است.. یک خانم یا آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می توانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید. کدام را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را شرح دهید.
____________ _________ _______
پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید
____________ _________ _______
قاعدتاً این آزمون نمی تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خودش را دارد:
پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید . هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید، زیرا قبلاً جان شما را نجات داده است و این فرصتی است که می توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران کنید.
شما باید شخص مورد علاقه تان را سوار کنید، زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید..
از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود :
سوئیچ ماشین را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم منتظر اتوبوس می مانیم
شرح حکایت
همه می پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی کند. چرا؟
زیرا ما هرگز نمی خواهیم داشته ها و مزیت های خود را (ماشین) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهیها، محدودیت ها و مزیت های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم تحلیل فوق را می توانیم در یک چارچوب علمی تر نیز شرح دهیم:
در انواع رویکردهای تفکر، یکی از انواع تفکر خلاق، تفکر جانبی است که در مقابل تفکر عمودی یا سنتی قرار می گیرد .
در تفکر سنتی، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیت های محیطی خود، استفاده می کند و قادر نمی گردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع اطراف خود را تحلیل کند.
تفکر جانبی سعی می کند به افراد یاد دهد که در تفکر و حل مسائل، سنت شکنی کرده، مفروضات و محدودیت ها را کنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه کنند
در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیت های خود را ببخشیم می توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم.
شاید خیلی از پاسخ دهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند که ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند.
بنابراین چه چیزی باعث می شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه کنند، دلیل آن این است که به صورت جانبی تفکر نمی کنند. یعنی محدودیت ها و مفروضات معمول را کنار نمی گذارند.
اکثریت شرکت کنندگان خود را در این چهارچوب می بینند که باید یک نفر را سوار کنند و از این زاویه که می توانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین باشند، درباره پاسخ فکر نکرده اند.
قدرت اندیشه
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود.
تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود .
پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد.
من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی .
یرمرد این تلگراف را دریافت کرد : پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .
4 صبح فردا 12 نفر از مأموران پلیس و افسران محلی دیده شدند ، و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند .
پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد
پدر برو و سیب زمینی هایت، را بکار این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم