-
معرفی سایت کارآفرینی خارجی
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 11:27
اینم لینک یه سایت که می تونید اطلاعاتی در مورد کارآفرینان برتر 100 سال گذشته به دست آورید . برای مشاهده این سایت اینجا را کلیک کنید
-
تاریخچه و استراتژی بانک کارآفرین
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 01:32
تاریخچه بانک کارآفرین فعالیت خود را در ابتدا به صورت موسسه اعتباری غیربانکی با مشارکت اعضاء انجمنهای مدیران صنایع، شرکتهای ساختمانی، تاسیساتی و تجهیزاتی، جامعه مهندسان مشاور ایران، مهندسان مشاور معمار و شهرساز و گروهی از کارشناسان بانکی و مالی با اخذ مجوز از بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و با سرمایه 30 میلیارد ریال...
-
مصاحبه با کارآفرین
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 01:17
بنام خدا ، محمد دهقان هستم در بخش کشاورزی (تولید زعفران) ودر روستای شهن آباد از توابع شهرستان زاوه (تربت حیدریه) مشغول به کشت و کار می باشم و هر ساله حدود 3۵0 کیلو زعفران را برداشت می کنم. من از همان اوایل کودکی علاقه زیادی به طبیعت داشتم و دوست داشتم در زمینه تولید محصولات کشاورزی کار کنم این کار در روحیه من تاثیر...
-
عکس جالب و دیدنی
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 14:48
-
احرای تکینیک 5s
شنبه 10 دیماه سال 1390 21:54
قبل از اجرای تکنیک ********* بعد از اجرای تکنیک قبل از اجرای تکنیک ***** بعد از اجرای تکنیک
-
چهار چیز که نمیتوان آنها را بازگرداند!!!!
شنبه 10 دیماه سال 1390 00:55
چهار چیز که نمیتوان آنها را بازگرداند! زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود . چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و برروی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد... مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه میخواند . وقتی...
-
کدام را سوار میکنید ؟ (جالبه حتما بخونیدش)
جمعه 9 دیماه سال 1390 23:52
کدام را سوار میکنید ؟؟؟ --------------------------------- یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت . بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت . پرسش این بود : شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس می گ ذرید.. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند، یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک...
-
قدرت اندیشه(در زندان)
جمعه 9 دیماه سال 1390 13:58
قدرت اندیشه پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود . تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این...